وقتی خون شهدا، آب قنات مجیدیه را گلگون میکرد
همشهری آنلاین – صدرا صالحی : حاجیه خانم «پری بهاران» از فعالان انقلابی محله مجیدیه است که نقش درخور توجهی در دوران انقلاب و دفاع مقدس داشته است.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
او در باره فعالیتهای انقلابی خود در محله مجیدیه میگوید: «همسایه دیوار به دیوار ما اهل نهاوند و از طرفداران امام خمینی(ره) بود. به همین خاطر اعلامیههای انقلاب را برای من آورد تا از دست مأموران ساواک در خانهمان مخفی کنم. بعد از مدتی آنها از ترس دستگیری، مجبور شدند به شهرستانشان بروند و کلید خانهشان را به من دادند. مقدار زیادی بنزین در حیاط این خانه انبار کردم. از همسایهها پارچه و شیشه جمعآوری و با کمک آنها کوکتل مولوتف درست میکردیم و به دست جوانان محله میرساندیم. کوچههای محله مجیدیه سنگربندی شده بود و در مسجد قمر بنیهاشم(ع) حجتالاسلام «کریمیان» سخنرانی انقلابی میکرد. مردم تا صبح ۲۲ بهمن در خیابان ماندند و مقابل کلانتری تجمع کردند. حتی چند نفری مجروح شدند، اما عقبنشینی نکردند و در فرصتی که ماموران از کلانتری بیرون آمدند اهالی کلانتری را به آتش کشیده و آن را تصرف کردند.»
با فاصله اندکی از وقایع انقلاب، این محله شاهد اتفاقات و رشادتهای دیگری بود. بانوان این محل کنار نهری که از قنات مجیدیه جاری میشد، تشتهای خود را پر آب کرده و لباس خونین رزمندهها را میشستند. پری خانم با داشتن شش بچه قد و نیم قد با کمک خانمهای محل کاری کردند کارستان. خودش میگوید: «خدا رحمت کند حاج آقا را، دائم در جبهه بود. هر روز صبح زود بعد از اینکه صبحانه بچهها را میدادم. میسپردم به دختر بزرگم و خودم با خانمهای همسایه راه میافتادیم سمت قنات. سر ساعت معین، اتوبوس میآمد و از همه محلهها خانمها را جمع میکرد و میبرد باغ مجیدیه. با رسیدن کامیون لباسها از مناطق جنگی، همه را خالی میکردیم. به شکل یک تپه بزرگ درمیآمد. بعد از تقسیم کار، عده زیادی شروع به شستن میکردند تا لباسها زودتر خشک و آماده ارسال به جبهه شود. از درختهای قطور بهعنوان طناب برای پهن کردن و خشک شدن لباسها استفاده میکردیم. آن روزها برای ما خستگی معنا نداشت. وقتی ظهر کارمان تمام میشد تازه به خانه میرسیدیم و لباس گرم مثل دستکش، کلاه و شال گردن برای رزمندگان میبافتیم.»