اخبار اجتماعی > خانواده

سوختن آشیانه عشق یک زوج در آتش هوس | ارتباط غیراخلاقی مرد متأهل با همکارش



به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله‌ای که مدعی بود آشیانه‌اش در میان شعله‌های عشقی هوس‌آلود در حال سوختن است، به کارشناس اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: ۱۵ سال قبل عاشقانه پای سفره عقد نشستم و با متین ازدواج کردم. او مهندس رایانه بود و من هم مدیریت قسمتی از یک شرکت تولیدی را به عهده داشتم.

آن روزها به خاطر علاقه‌ای که به متین داشتم هر روز کاخ زیبایی از آرزوهایم را در ذهنم می‌ساختم و در باغ دل‌انگیز آن قدم می‌زدم. مطمئن بودیم که قصه عشق و محبت ما به یکدیگر سرمشقی برای فرزندانمان خواهد شد و آنها نیز روزی این علاقه عاشقانه را برای فرزندانشان بازگو می‌کنند.

روزهای خوشی را در کنار ۲ فرزندم سپری می‌کردم که ناگهان طوفانی سهمگین آشیانه‌ام را فروریخت و کاخ آرزوهایم را درهم کوبید. حدود ۳ سال قبل بود که آرام‌آرام تغییراتی را در رفتارهای همسرم احساس کردم، اما موضوع را جدی نگرفتم. رفت وآمدهای همسرم نامنظم شد به گونه‌ای که گاهی شب‌ها چندین ساعت مقابل سفره شام می‌نشستم تا صدای چرخیدن کلید در قفل واحد آپارتمانی را بشنوم و در کنار او شام بخورم.

  • تباهی زندگی مشترک زن جوان در فضای مجازی | از شوهرم به خاطر این مرد طلاق گرفتم
  • خیانت همزمان زن و شوهر کار دستشان داد | شکایت مرد ۲۸ ساله از همسر ۳۸ ساله‌اش

این رفتارهای مشکوک همسرم ادامه داشت تا اینکه روزی در میان لوازم شخصی او نامه‌ای عاشقانه پیدا کردم که به خط یک نفر دیگر برای همسرم نوشته بود. با چشمانی حیرتزده و دستانی لرزان آن را تا پایان خواندم. باورم نمی شد متین درگیر عشقی خیابانی شده باشد. چشمانم پر از اشک بود و مانند مترسکی در مزرعه فقط به نامه عاشقانه نگاه می‌کردم، ولی باز هم مطمئن نبودم که شوهرم به من خیانت کرده باشد. به همین خاطر همه شماره تلفن‌های ناشناس روی گوشی همسرم را یادداشت کردم و با تک‌تک آنها تماس گرفتم تا اینکه فهمیدم او با زنی در محل کارش وارد رابطه غیراخلاقی شده است.

آن زن کارمندی ساده در شرکت مهندسی شوهرم بود و من نمی‌دانستم این موضوع را چگونه با متین در میان بگذارم. روزهای تلخی را می‌گذراندم و روح و روانم به هم ریخته بود. دیگر حتی حوصله رسیدگی و مراقبت از فرزندانم را نداشتم و به‌سختی در محل کارم حاضر می‌شدم.

بالاخره متین علت رفتارهای غم‌آلودم را پرسید و من که دیگر تحملم را از دست داده بودم، اشک‌ریزان عقده‌هایم را بیرون ریختم و فریاد زدم از کدام عشق سخن گفتی؛ از آن عشقی که نام هوس را یدک می‌کشد و امروز شعله‌هایش آشیانه‌ام را هدف گرفته یا هوسرانی‌هایی که خودت نام عشق آتشین بر آن گذاشته بودی؟ دنیا در برابر چشمانم تیره و تار بود و متین تلاش می‌کرد مرا آرام کند. او همه حرف‌هایم را انکار کرد و مدعی شد با کسی ارتباط غیراخلاقی ندارد.

از آن روز مشاجره و کشمکش در زندگی ما شروع شد و ادامه یافت به طوری که خانواده متین او را طرد کردند، ولی او حتی مقابل خانواده‌اش هم ایستاد. مدتی بعد بود که متوجه شدم متین از آن دختر خواستگاری کرده است و مدام به من دروغ می‌گوید. من هم که دچار افسردگی شدیدی شده بودم، قرص‌های تجویزی روانپزشک را مصرف می‌کردم.

ولی یک روز تصمیم گرفتم برای زندگی عاشقانه خودم و آینده فرزندانم با این مشکل بجنگم. چرا باید محیطی را فراهم می‌کردم که آن دختر به‌راحتی آشیانه‌ام را ویران کند. این بود که به نشانی منزل او رفتم تا بگویم دست از سر زندگی من بردارد، ولی آنجا سر و صدا راه افتاد و همسایه‌ها با پلیس تماس گرفتند و من هم از آن دختر شکایت کردم.

حالا هم شوهرم مرا تشویق به پیگیری شکایتم می‌کند و تازه فهمیده‌ام این رابطه هوس‌آلود آنها به آخر خط رسیده و با یکدیگر دچار اختلاف شده‌اند!

کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی، با بهره‌گیری ازتجربیات ارزنده سرهنگ محمد ولیان رئیس کلانتری نجفی، اقدامات مشاوره‌ای و بررسی‌های روانشناختی را در این باره آغاز کردند.



منبع:همشهری آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا